معماری مدرن روزدنیا...؟
هر موقعیت جدید، مستلزم یک معماری جدید است. ژان نوول
قالب وبلاگ
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان معماری مدرن روزدنیا و آدرس memarie-modern.lxb.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

ايران

 

اين سرزمين در شرق بين النهرين که ازهرسوبا رشته کوه هايي محصور شده است درسال(۵۴۹ق.م) بابل را اشغال کرد و وارث امپراتوري ﺁشور شد .اين سرزمين اکنون ايران نا ميده مي شود حال ﺁنکه "Persia" همان فارس يا پارس  است که تنها قسمتي از جنوب ايران است .

 

 نقاشي پيش از تاريخ در ايران باستان :

قديمي ترين ﺁثار نقاشي ايرانيان به بيش از(١٢٠٠٠سال) پيش بر مي گردد از عصر حجر ﺁثار نقاشي ديواري بر ديواره ي غارهاي اين دوران در لرستان در غارهاي " هميان" و "دوشه" در کوه هاي مير ملاس بدست ﺁمده که به ده هزار سال پيش مربوط مي‌شود. تمامي اين ﺁثار به روش بسيار ساده و با رنگ سياه طراحي شده اند و به روش ساده گرافيکي نقاشي شده اند.

 

تمدن و ﺁثار نقاشي در سيلک :

در سه کيلومتري جنوب غربي کاشان (٧٠٠٠ق.م) قديمي ترين سکونت بشري در دشت مرکزي ايران شناخته شده است. قدمت ﺁثار اين ناحيه به ٣تا ٥هزار سال قبل ميرسد . نقاشي سفا لينه ها بخصوص در رنگ ﺁميزي وتزئينات و نقوش هندسي و طراحي حيوانات محسوس است .نقوش جانوري و هندسي به طرز ماهرانه اي با يکديگر تلفيق شده اند. ظروف سفا ليني سيلک شامل : ١. ظروف با نقوش سياه ٢. ظروف با نقوش قرمز ٣ .ظروف ساده بوده اند.

 شهرت تپه سيلک به دليل ظروف سفا لين رنگين و منقوشي است که از دل حفاريها بدست ﺁمده اند. ﺁثار نقاشي بدست  ﺁمده از اين دوره نقشها يي است که بر روي سفا لينه ها اجرا شده اند که مشتمل بر نقوش حيوانات تزئين شده و  تجريدي و اشکال هندسي است.

 

تمدن حسنلو و زيويه :

در حسنلو (حد فاصل مهاباد و درياچه اروميه ) و زيويه (ﺁذربايجان غربي ) تمدن پيشرفته اي وجود داشته است.

اشيائ طلايي ومفرغي وعاجي حدود (٧ قرن ق.م ) از اين دره بدست ﺁمده است. پيکره سازي وبرجسته کاري روي فلز وطلا در تعدادي از ﺁثار اين دوره ديده مي شود .

تمدن مارليک و املش :

در منطقه شمالي ايران ( گيلان وبين رشت وقزوين در دره ي گوهررود ) ﺁثار بسيار زيباي سفاليني بدست ﺁمده  است. شامل پيکره هاي انساني وحيواناتي نظير گوزن و بزکوهي . سفالگري به پيکره سازي نزديک شده و مجسمه ها  وظروفي طلايي نظير جام مارليک با نقش شير پرنده از اين دوره بدست ﺁمده است. ﺁثار مارليک مانند مفرغهاي لرستاني که از داخل قبرها کشف شده اند.

 

زيگورات:

   برجسته ترين بخش معبد وشناخته شده ترين ساختمان در دره ي بين النهرين " زيگورات " ناميده مي شد. برخي اين ساختمانها را پلکانهايي ازا ﺁسمان يا کوه هاي ساختگي توصيف کرده اند. شهرهاي سومروايلام و در ايران چغازنبيل  در خوزستان بقاياي زيگورات به جاي مانده است که در (١٢٥٠ق.م ) يعني حدود ٧٠٠سال قبل از هخامنشي  ساخته شده است. زيگورات معبد بزرگي بوده که محل زندگي خدايان تصور ميشده است.

 

 اشيائ مفرغي لرستان:

 صنعت برنز بين (١٥٠٠تا ٧٠٠ق.م )در لرستان رواج داشته است. از مقابر مکشوف در لرستان اشيائ برنزي يافت شده اند. اين اشيائ با درجه بالايي از انتزاع تصاوير جانوران را به وسايلي صرفا تزئيني تبديل مي کند. اشيائ   برنزي لرستان نظير دهانه ي اسب وکاسه وسلاح وجام که بر روي هم " ابزارها ي چادر نشينان " ناميده ميشود. اين  ﺁثار با فلزکاريهاي ساکنان استپهاي ﺁسيا نزديک است.

 

 جام منقوش از شوش حدود (٥٠٠٠-٤٠٠٠ق.م ) :

 اين جام خوش نقش بر سطح ﺁن هيکل بز کوهي با شاخهايش بصورت ساده شده با چند منحني سيال وخرانده تجريد  يافته است. در بالاي نقش بز، سگهاي نازي همچون نواري حاشيه اي ودر بالاي ﺁن رديفي از پرندگان دراز گردن  ديده مي شود.

 

 

 مراکزي که ﺁثار سفاليني با نقوش انتزاعي کشف شده اند عبارتند از :

( تخت جمشيد ،شوش ،نهاوند و تپه سيلک ) که سبو، کاسه، ﺁبخوري و ابريق با نقش جانوران تيز تک چون بز و  ميش کوهي و انواع پرندگان ﺁشکار مي سازند.

 

 هنر سکايي:

 سکاييان نيز چون مادها وپارس ها متعلق به دسته اي از اقوام دوره گرد هند و اروپايي بودند که کمي پس از سال  (١٠٠٠ق. م ) وارد خاک ايران شدند . درسال (٦١٢ ق.م ) انعقاد پيمان اتحادي ميان مادها و سکاييان منجر به  سقوط شهر نينوا گرديد .

 سکاييان طي اقامت خود در ايران از مفرغگران لرستان چيزهاي بسيار فرا گرفتند .

 

 هنر هخامنشي :

ترکيبي عالي و استثنايي از بسياري عناصر گوناگون اشوري ، بابل ، مصري و اندکي يوناني بوده است. ايرانيان به  افرينش نقشهاي تزئيني واساطيري بدون در نظر گرفتن مقياس کارتوجه داشتند.ميراثي که از برنز هاي لرستاني  برايشان باقي بود در سرستونهاي تخت جمشيد وتا بافته ها وزرگري هم ديده مي شود مانند نقش گاو نر و نقش شير. شير هخامنشي کمتر به صحنه هاي حقيقي و روزمره مي پرداخت و بيشتر سمبوليک  بود وبه موضوعات زندگي و  ﺁداب و رسوم پادشاهان و هديه ﺁورندگان مي پرداخت و هدف نمايش قدرت پادشاهي وامپراتوري هخامنشي بود.

سفالهاي لعابداررنگين و منقوش در اين دوره معمول بود که در واقع نشان از نقاشي اين دوره نيز دارد .

طرح هاي نقش برجسته تخت جمشيد ونقش رستم صحنه هايي از نمايش قدرت پادشاهان هخامنشي است.

 

تخت جمشيد :

اين کاخ در زمان داريوش اول (٥١٨ق.م ) ﺁغاز شد و توسط خشايار شاه به پايان رسيد. طرح عمومي ﺁن مشتمل است بر  چند تالار پذيرايي از جمله : تالار ﺁپادانا ٬ تالار تاجگذاري (صد ستون ) ٬ اتاقهاي اندرون پادشاهي ٬ دروازه ي تشريفا تي  و جايگاه خزانه و ساختمانهاي زندگي و خوابگاه  خدمتکاران . در سراسر اين کاخ بيش از هر چيز سنت هنر ﺁشوري به  چشم مي خورد . تراکم ساختني ستونها مصري است ولي کشيد گي و بلندي ستونها به ارتفاع ١٢ متر و وحدت ويکپارچگي  هنري در اين کاخ کاملا نو ظهور و ايراني است . همچنين نقش برجسته در خدمت معماري از مختصات مجسمه سازي  ايران شمرده مي شود .

پيکرتراشي دوره ي هخامنشي :

 در تخت جمشيد راه دستيابي به کاخ ﺁپادانا ازدروازه هاي عظيم با تنديسهايي ازگاوهاي ادم ٬ سروعمود برتالاربزرگ مي‌گذرد . پلکانهايي ازنقش برجسته ٬ گويي اين نقش برجسته ها نمايش مختصر جشنهاي ﺁغازسال نودرکاخ تخت جمشيد بوده  است . برخي از نقش برجسته ها نيز رنگي بوده اند ولعابدار . ممکن است ايرانيان دراين کارازنقشها ي برجسته ﺁشوري  الهام گرفته با شند . هدف و وظيفه اين نقشها ستايش پادشاه و نمايش قدرت امپراتوري هخا منشي است .

هنر حجاري هخا منشي ﺁميزه اي از قدرت٬ وقار٬ ظرافت و عظمت همراه با تجربه ها ي هنري اعصار قبل ايران  وتاثيرات ﺁشوري است براي مثال نحوه ي ايستادن و ﺁرايش سروريش به نقش برجسته هاي ﺁشوري شبيه است ولي ظرافت  در پرداخت به جزئيات در ﺁثار ايراني بيشتر به چشم مي خورد٬ همچنين نشان دادن چين لباس وپارچه در ﺁثار ايراني بهتر  اجرا شده اند . نقش برجسته تاجگذاري داريوش بر يکي ازدروازه هاي تخت جمشيد در حاليکه در پشت اوخشايارشاه  ايستاده است ازجمله ﺁثاراين دوره اند . همچنين نقش موجودات اساطيري را مي توان بر سر ستونها تماشا کرد . هنرحجاري  ايراني در دوره ي هخا منشي از مرزايران نيز فراتر رفت ازجمله مي توان به ستون معروف سرنات درعهد امپراتور ﺁشوکا در هند اشاره کرد که امروزه سمبل هند (ﺁرم رسمي ) شده است .

 

ريتون ( جام شاخي ) يا ساغرهاي زرين :

ريتونها با شکلهاي جانوري مختط نمودار علاقه ايرانيان به زيبايي و ظرافت است . اشکال جانوري ريتونها نظيز احجام  تخت جمشيد است که عناصري از فرهنگ بين النهرين را در بردارند .

 

قالي پازيريک :

اين قاليچه پشميني زيرتپه اي درپازيريک در ﺁلتاي مغولستان نزديک نواحي جنوبي سيبري بدست امده که با نقش هخامنشي  (عناصرﺁشوري وايراني ) قديمي فرش دستباف ايراني است و معجزه ﺁسا براي ما محفوظ مانده است . اين يادگارکهن در  نقطه اي چنان دورافتاده نشان مي دهد که درهمان دوران نيزقالي ايراني چون مصنوعي نفيس به اقصا بلاد صادرمي شده است .

 

هنر اشکاني :

سلوکي ها يوناني بودند واشکا ني ها هم دنباله رو دستاوردها ي هنري يونانيان بودند. اکثر پيکره هاي اشکاني از تناسب و  ترکيبي برخوردارند که اصولا خاص هنر يوناني است مانند : مجسمه ي مفرغي مرد اشکاني در موزه‌ي ايران باستان .

 پس هنر اشکا ني زير نفوذ هنر يوناني قرار داشته است . ﺁثاري از نقا شي دوره اشکانيان در کوه خواجه (سيستان) ودورااروپوس (بين النهرين) بذست امده که اين نقاشيها نيز از تا ثيرات هنر يوناني مبرا نيست. اما در نقاشيهاي کوه خواجه  سرچشمه هاي هنر ايراني را مي توان جستجو کرد و ﺁن استفاده از رنگهاي تخت بدون سايه روشن است .

 

هنر ساساني :

در سال (٢٢٤ميلادي ) ﺁخرين پادشاه اشکاني مغلوب اردشيرساساني شد. در هنر ساساني روايتگري و حرکت نسبت به  هنرهخا منشي ارجحيت دارد. درنقش برجسته هاي ساساني نماد گرايي کاهش مي يابد ودرعوض واقع گرايي تقويت ميشود.

موجودات (انسانها وجانوران) که درنقش برجسته هاي هخامنشي حالتي اسطوره اي وفوق طبيعي داشتند در ﺁثارساساني  زميني تروملموس ترو واقعي ترمي شوند. تاثيرات واضح ترهنررومي بر ﺁثارساساني درنقش برجسته هاي طاق بستان  بهتر ديده ميشود. در نقش رستم نزديک تخت جمشيد نقش برجسته پيروزي شاپور اول بر امپراتور روم ودر نقش برجسته ديگر اعطا ي منصب پادشاهي براردشير اول ديده مي شود . نقوش برجسته طاق بستان نيز تجسم رويدادها و يا نمايش عظمت واقتدار است .

 

نقاشي در دوره ساساني :

درعصرساساني پيام ﺁوراني نظيرماني ومزدک برخاستند . دراين ميان ماني که خود نقاش نيز بود برگها يي از کتاب اوبه  نام ارﮊنگ بجاي مانده است. همچنين نقاشيها يي که درترکستان بدست ﺁمده پيوند نقاشي ايراني بعد از اسلام را با اين دوره  نشان مي دهد . شيوه نقاشي فرسك وموزائيك در اين دوره رايج بود . اسلوب ديوارنگاري برروي ديوارهاي گچي و آهكي با آثار زيبايي پديد آمد . تصاوير حاكي از صحنه هاي شكار و مراسم متداول دربار بود . رنگها تخت و بدون سايه روشن ، مرز پيكره ها و نقوش با رنگ تيره دورگيري مي شد . در نقاشيهاي ايوان كرخه و در قصر بيشاپور نقاشيهايي به روش موزائيك به دست آمده است .

نقاشي ساساني موجب الهام نقاشان اسياي مركزي در مكانهاي بودايي و نقاشي بيزانسي و منسوجات مصري شد . وارث حقيقي ايران ساساني «اسلام» است .

 

نقاشي مانويان :

سال تولد ماني 215 ميلادي و در سال 277 ميلادي كشته شد . ماني عقايد خود را به صورت نقاشي تبليغ مي كرد . به دستور ماني تالارهايي به نام «نگارستان» ساخته شد . برديوار اين تالارها داستان خلقت آدم و سرنوشت او، تصاويري از عقوبت انسانها در بهشت و جهنم بر پايه اعتقادات او نقاشي شده اند. ماني را پيامبر نقاش مي شناسند.

 

قالي بافي در دوره ساساني :

قالي بافي در اين دوره رواج زيادي داشته است. از اين ميان فرش " بهارستان " است که با نخها ي ابريشم زرين وهزاران  قطعه جواهر مرصع بافته شده است .

 

 فلزکاري در دوره ساساني :

در ﺁثار فلزي همچون بشقا ب ٬جام٬  گلدان و زيورﺁلات اين دوره باز نقوش مشابهي از صحنه ها ي شکار٬ جلوس شاه و اعطا ي منصب شاهي ونقوش پرندگان وگلها وحيوانات اساطيري ديده مي شود. بعدها همين نقوش در هنر بعد از  اسلام ادامه يافت. رشد فلزکاري دردوره ساساني با افول نگارگري همراه بود زيرا فلزجاي سفال را گرفته ومقاوم تربود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

 

مقدمه

شروع معماری معاصر ايران را می توان از حدود سال 1300 به بعد دانست اين زمان است كه در اثر تحولات سياسی و اجتماعی جريان زندگی اجتماعی و اقتصادی ايران تغيير كرد سيمای شهرهای ايران محول شد و بناهای لازم برای زندگی جديد مانند ادارات ، كارخانه ها ، بانكها ، ايستگاههای راه آهن ، دانشگاه و غيره و همچنين واحدها و مجموعه های مسكونی جديد در شهرها بوجود آمدند . اين بناها برخلاف بناهای پيشين كه معماران سنتی طراحی شده اند كه در ابتدا غير ايرانی بودند و بتدريج ايرانيانی كه در مدارس معماری خارج از ايران تحصيل كرده بودند و به دنبال آن فارغ التحصيلان اولين مدرسه معماری در ايران در حدود سال 1320 نيز به آنها اضافه شدند . از همان ابتدا و از طراحی اولين آثار در معماری ايران دو جريان موازی هم پديد آمد يك جريان كه هيچگونه توجهی به ميراث فرهنگی گذشته ايران نداشت و جريانهای معماری معاصر جهان را با يك دوره تاخير و به صورتی غير ماهرانه تقليد می كرد و جريان ديگری كه كوشش داشت هر چند سطحی اما رابطه خود را با معماری گذشته ايران باقی نگاه دارد . البته هر دوی اين جريانها كه تا به امروز در ايران ادامه دارند موفقيت چندانی بدست نياوره اند . آن بخش از معماری كه دنباله روی جريانهای معماری معاصر جهان بودند به علت عدم ارتباطی كه با آن داشتند و با توجه به تاخيری كه در انتقال مبانی و اصول اين معماری به ايران صورت می گرفت و بالاخره به علت عدم تسلط بر اين اصول و بد فهمی آن صرفا به تقليد ناشيانه جريانهای معماری معاصر جهان پرداختند و جريان ديگری كه معماری گذشته ايران و پيوند با آن را مطرح می كرد نيز عمدتا به تقليد سطحی و ساده لوحانه و در مواردی زننده از معماری گذشته ايران بسنده كرد .

به طور كلی معماری ايران را در اين دوران معاصر می توان به چند دوره تقسيم كرد :

آثار مهم معماری در دوره اول ( سالهای 1300 تا 1320 ) كه پهلوی اول بر ايران حاكم بود عمدتا توسط حكومت ايجاد شدند توجه به معماری گذشته به صورت تكرار سطحی و ظاهری بناهای معماری ايران به خصوص در دوره های قبل از اسلام يعنی هخامنشی و ساسانی ظاهر می شد و اين امر از خود بزرگ بينی حكومت ايران در آن زمان ناشی می شد كه خود را وارث امپراتوريهای با عظمت گذشته ای می دانست بدين ترتيب ساختمانهای دولتی و بناهای عمومی كه نمود تحكيم قدرت مركزی و دولت بود بيشتر فضاها و ميادين جای گرفتند كه از ويژگيهای فضای شهری نئوكلاسيك بهره داشتند . در كنار اين آثار كارهای معماری ديگری نيز بودند كه به صورت التقاطی عناصری از معماری ايران بعد از اسلام را با عناصر وام گرفته شده از معماری اروپايی و در هم آميخته بود به هر حال اين آثار از نظر معماری منحط و فاقد ارزش بودند از آن جمله بانك ملی شهربانی ، پست و تلگراف و تلفن . بعد از جنگ جهانی دوم ايران آرام آرام به سوی شهر نشينی مدرن روی آورد . احداث خيابانهای سراسری و شبكه جدولی شهری بافت شهری سنتی را دچار دگرگونی كرد و قطعات مالكيت منظم و مستطيل شكل بوجود آورد با اين تغييرات در شكل شهر به دوران معماری درون گرا با حياط مركزی پايان داده شد و معماران به الگوی تك بناهای جديد از يكديگر روی آوردند و مسكن جديد از جانب از جانب گروه اجتماعی محدود و روشنفكر آن زمان ساخته می شد كه می خواستند با آداب زندگی فرنگی زندگی كنند بخصوص در تهران اين افراد متمكن متمايل به ترك مركز مسكونی و تجاری شهر ( بازار و محله اطراف ) شدند و به تدريج خانه های خود را در شمال شهر در دامنه كوه البرز بنا نهادند . در اختيار داشتن قطعات بزرگ زمين و نبودن يك ساخت شهری پيشين برای شكل دادن به اين قطعات بزرگ زمين موجب شد كه محله های جديد تهران به صورت يك استخوان بندی شهری بلكه پيرو الگوی شبيه به حومه شهرهای آمريكا شكل گيرند . در واقع بايد پذيرفت پس از به وجود آمدن محورهايی مانند خيابان امام خمينی و فردوسی و انقلاب مكانهای شهری موفقی كه قادر باشند مركزيت و خصوصيات ويژه ای برای تهران تامين كنند بوجود نيامد . مركز شهر در محدوده ای كه بين دو جمگ ايجاد شده بود باقی ماند و بخشهای مسكونی پراكنده در خارج آن شروع به شكل گرفتن كرد . در جريان اين مهاجرت خطی به سمت دامنه البرز معماری تهران با مسئله تك خانه روبرو بود تكخانه ای كه هيچگونه گفتگوی معمارانه با يك بافت شهری موجود در برابر خود نداشت .

از سالهای 1320 به بعد سياست ايجاد فعاليت ساختمانی در شهرها جهت بالا بردن اشتغال از اولويت خاص برخوردار شد فعاليتهای ساختمانی مربوط به منازل توسط خود مردم ضرورت ميگرفت ليكن فعاليتهای ساختمانی به عهده مشاوران خارجی يا آرشيتكتهای ايرانی فرنگ رفته انجام می گرفت كه اين گروه با انجام اين كارها فرصتی يافتند تا افكار جديد خودشان را پياده نمايند . معهذا آنچه به صورت حاوی تا قبل از فعاليت اين گروه و حتی در اوائل فعاليت اين معماران مشاهده می شود وجود راه حلهای جديد معماری در رابطه با تحولات موجود و رواج تقليدهای صرف و بی محتوا از معماری دوران گذشته بود ولی رفته رفته رويكرد ديگری به معماری گذشته ايران روی آورد كه از كيفيت بهتری برخوردار بود و صرفا به تقليد عناصر معماری گذشته ايران نمی پرداخت و كوشش می كرد كه از عناصر معماری ايران به صورت سمبليك ( نمادين ) استفاده كند و به جای تقليد عناصر اين معماری از هندسه آن استفاده كند لكن نتايجی كه اين دوره معماری به دست داد نيز ارزش مهمی نبوده و ره به جائی نبرد . وارتان ديگر از نخستين معماران تحصيلكرده ايران در سال 1325 در مجله آرشيتكت اين گونه اظهار می كند :

 

« راجع به مبارزه بين نسل جديد و قديم بايد گفت كه اين مبارزه در كليه شئون زندگی و در هر موقع وجود داشته و خواهد داشت و انتخاب راه درست از اين ميان و انتخاب معماری مدرن و يا معماری سنتی فقط با در نظر گرفتن تمام عوامل موثر در معماری امكان پذير می باشد با توجه به پيشرفتهائی كه از نظر مصالح ساختمانی ، اسلوب بناسازی ، رعايت تناسب و اصل هماهنگی شكل ظاهری حجم ديوارها و ضخامت ديوارها صورت گرفته و شرايط فوق در حال حاضر تفاوت يافته است پذيرفتن عوامل فوق در معماری عصر حاضر درست به نظر نمی رسد اين عصر ما را به تكاپو و اميد دارد و اثرات آن در تمام شئون پيداست . در عين حال استفاده از اسلوب قديم و مدرن نشان دادن آن توسط تزئينات زائد نيز مضحك می باشد و در صورت ادامه اين روش می توان گفت كه ما روح اين قرن را نفهميده ايم . در مورد اسلوب فعلی ساختمان می توان گفت كه در پيدايش اين اسلوب غير از عوامل فرهنگی و زندگی اجتماعی پيشرفت صنعت و ظهور مصالح ساختمانی جديد از قبيل آهن و سيمان موثر بوده اند و استعمال سيمان در عمارت بتن آرمه كمك زيادی در به حقيقت پيوستن اسلوب جديد معماری نموده است از نمونه كارهائی كه با اين شيوه در اين دوره انجام گرفته می توان هنرستان دختران ( كاروارطان ) را نام برد . »

 

غربی شدن و سبك بين المللی 1356-1321

 

هر چند معماران دوران مدرنيزاسيون در تهران تا حد زيادی مديون كاركردگرايی معماری اروپايی هستند آغاز غربی شدن معماری اروپائی در تهران را می توان حدودا سال 1325 و ساختن وزارت ماليه به وسيله فروغی دانست . نمای اصلی اين بنا به سبك بوزار است و جناحهای ساختمان كاملا سبك مدرن دارند . به دنبال ساخته شدن اين بنا چندين بنای مدرنيستی برای اداره رايو و ايستگاههای قطار و نيز ادارات و بانكها طراحی شد .

بدين ترتيب بود كه سيحون باك سپه مركزی را با بتن و بدون تزئينات طراحی كرد ( 1332 ) فروغی و غياثی ساختمان مدرنيستی مجلس سنا را طراحی كردند ( 1338 ) و ساختمان مركزی شركت ملی نفت ايران در سال 1340 بر اساس طرحهای اتحاديه و فرمانفرئيان ساخته شد . ساختمان شركت ملی نفت ايران كه تكنولوژی دال بتنی ساخته شده بيش از هر بنای ديگری تجسم پيروزی سبك بين المللی است كه در سالهای بعد در ساختمان ادارات بی شماری به كار گرفته شد .

زيبا شناسی كاركردی و مهندسی در سازه هايی چون استاديوم ورزشی فرح آباد كار درويش (1345 ) نيز به چشم می خورد و تالار رودكی هم به سبك مدرنيستی توسط آفتانداليان طراحی شد و در سال 1346 بنای آن به پايان رسيد البته در پرداختهای فضای داخلی اين بنا از موتيفهای زيگورات استفاده شده است وزارت كشاورزی ( فرمانفرمائيان 1345 ) هم ادامه دهنده همان سبك بين المللی است كه ويژگی اصلی اين بنا هاست . مشابه اين سازه ها را در پايتخت های متعددی در جهان می توان يافت اما آنها را معماران تحصيلكرده غرب در تهران ساخته بودند . سبك بين المللی در آن دوره رواجی تام داشت و فرم از كاركرد تبعيت می كرد و روزبه روز بر تعداد بناهايی كه به زيبايی شناسی مهندسی وفادار بودند افزوده می شد اما در همان زمان روند ديگری داشت در كنار روند بالا ظهور می كرد كه همانا به دست دادن تعبيری دوباره از ميراث معماری ايران در سازه های مدرن بود كه معماران ايران تحصيلكرده وطن و خارج از كشور طراحی می كردند .

 مدرنيسم ايرانی ( 1373- 1350 )

 از سال 1350 به بعد كه معماری مدرن سالهای آخر خود را می گذراند و اصولا در اين معماری نيز يك جريان تاريخ گرا پديد آمده بود چنانچه قبلا ذكر شد چند معمار ايرانی نيز كوشيدند آثاری در پيوند با معماری گذشته ايران پديد آوردند كه كيفيت بالاتری از آثار مشابه به پيش داشت لكن اين آثار نيز روح و اصول معماری ايران را به درستی درك نكرده بودند و به خصوص اينكه در يك مرحله تكاملی نسبت به معماری گذشته ايران قرار نداشتند .

معماری اين دوره با استفاده از تكنولوژيهای مدرن ساخت و زيبايی شناسی مدرنيستی درصد برآمدند تا تعبيری ديگری از معماری سنتی ايران به دست دهند شايد برجسته ترين بنا در ميان نخستين بناهای به سبك مدرن ايرانی بنای ياد بود ميدان آزادی باشد كه امانت آنرا در سال 1350 طراحی كرد . طرح اين بنا كه به شكل تاق پيروزی ساخته شده از تاق كسری در تيسفون الهام گرفته كه با بيانی مدرن با موتيفهای اسلامی همراه شده است .

در همين زمان « سردار افخمی » و شركا تئاتر شهر ( 1350 ) را ساختند و الهامبخش 

« داض » در طراحی موزهای هنرهای معاصر (1356 ) نيز معماری بوی كوير بود . طراحی مركز بين المللی پژوهش مديريت را اردلان در سال 1359 انجام داد كه نقطه حركتش معماری شهرهای كويری بود و در ساختمان (1359 ) امانت هم تعبيری دوباره از بازار ديده می شود اين بنا در حال حاضر محل سازمان ميراث فرهنگی است .

اين روند به كارگيری معماری سنتی ايران در پلان ، نما ، تزئينات و كل پرداخت در چهارچوب زيبايی شناسی مدرن شايد مهمترين روند در تاريخ اخير معماری باشد . تجلی آنرا می توان در كار ديبا در فرهنگسرای نياوران هم ديد و در كار فرمانفرمائيان در استاديوم آزادی ( 1353 ) در كار مظلوم در سازمان حج زيارت ( 1369 ) و نيز طرحهای اخير برای كتابخانه ملك (1374 ) كه آستان رضوی عهده دار آن شده است . اين روند نشانگر احيای علاقه به تاريخ معماری كشور است و در آن زيبايی شناسی ايران با ذوقی مدرنيستی در هم آميخته است .

پس از شروع جريان فرا مدرن ( Post Modern) در معماری جهان كه با پيروزی انقلاب اسلامی در ايران همزمان بود دو موضوع به موازات هم دوره جديد معماری را در ايران به وجود آورد و يكی اينكه اصولا پس از پيروزی انقلاب معماران ايران سعی كردند معماری ايران را به سوی يك معماری با هويت مستقل و متكی بر ميراث معماری گذشته خود هدايت كنند و ديگر اينكه مبانی نظری معماری فرامدرن نيز توجه جدی به معماری گذشته سرزمينها را مطرح می كرد اين دو موضوع دست به دست هم دادند و آثاری در ايران به وجود آمدند كه سبك و سليقه معماری فرامدرن را با توجه به عناصر معماری گذشته ايران ( به خصوص معماری بعد از اسلام ) در خود داشتند لكن برخورد آنها به معماری گذشته ايران يك برخورد سطحی و ظاهری بود و عناصر كليشه ای معماری فرامدرن نيز به وفور و به صورت تصنعی در اين آثار به كار گرفته شده اند .

 معماری مسكونی

 تا پيش از دوره مدرن تحول سبكهای معماری به صورت كاملا مستقل از معماری مسكونی صورت می گرفت خانه سازی همواره مقوله ای مجزا از ساختن ابنيه خاص تلقی می شد اگر چه در ايران فاصله گونه شناسانه و سبك شناسانه ابنيه عمومی و خصوصی كمتر از كشورهای اروپايی مسكن معمولی كمتر مورد توجه معماران قرار می گرفت آزمايشگاه تجربه هايی كه در زمينه هايی زيبايی شناسی ، سبك شناسی يا گونه شناسی صورت می گرفت بيشتر كليساها ، كاخها و ابنيه عمومی مهم بود . در دوره معاصر و خصوصا معماری هم از زمان تاسيس دانشكده هنرهای زيبا تا امروز مقوله خانه سازی يكی از مباحث بسيار مهم معماری بوده است نياز مدام به مسكن كه يكی از مسائل مهم سياسی و اجتماعی كشور را تشكيل می دهد گاه سبب می شود به اين موضوع بيشتر از ديد فنی اجرايی و كمی توجه شود تا از ديد كيفی .

خاستگاه گرايش معماری مورد بحث ما را كم و بيش می توان در دهه 40 يافت با بحران و در نتيجه بازنگری مدرنيسم در اروپا ، شكست واقعی مردم با استاندارد های مبهم و غير ملموس انسان مدرن است و پنجه نرم كرده بود به سرعت متحول شد . گروهی از معماران اين دوره كه كم و بيش سابقه آكادميك و حرفه ای را سوسياليستی داشتند و از تجربيات جسورانه

بروتاليستهايی چون لوئيس كان ، پيتر اسميتسون و جنيمر استرلينگ تاثير پذيرفته بودند كوشيدند كه به روشی جديد طراحی كنند .

برخی از اين معماران مانند جواد حاتمی و ايرج كلانتری از اواخر دهه 40 تا نيمه دهه 50 به تجربياتی دست زدند كه تا حد زيادی متاثر از سبك نئوبرتاليسم ولی در آميخته با حال و هوای معماری ايرانی بود برخی ديگر مانند فرخ افشار ، نسرين فقيه ، مهوش و همايون عالمی ، كامران ديبا ، نادر اردلان و علی اكبر صارمی به طور مشخص به كار در زمينه معماری ايرانی پرداختند . بومی گرايی در دو جبهه تجربی – مانند كامران ديبا – و نظری – در فعاليتهای نسرين فقيه و نادر اردلان – گسترش می يافت . در دهه 50 و اوائل دهه 60مشكل اصلی وضعيت دشوار و گاه بيمارگونه در برابر معماری گذشته بود كه معماران نه می توانستند آنرا رها كنند و نه قادر بودند راه حلی قطعی و مناسب برای به كارگيری مجدد آن ارائه دهند زمينه های مختلف به كارگيری معماری ايران را در اين دوره می توان به صورت زير طبقه بندی كرد :

 الف ) احيای تكنولوژی صنعت گرايانه و سنتی ساختمان ، برای نمونه كارهای فرخ افشار برای DW   تشكيلاتی كه برای معماری و برنامه ريزی در جهان سوم ايجاد شده بود .

 ب ) تجربيات گونه شناسی ، برای نمونه پروژه مسجد دانشگاه شريف در تهران كار علی اكبر صارمی ، تقی رادمرد ، جواد بنكدار .

 ج ) برخورد فرماليستی برای نمونه موزه هنرهای معاصر اثر كامران ديبا

د ) سنتزهای مفهومی و نمادگرايانه برای نمونه مركز موسيقی تهران اثر نادر اردلان

ه ) تداوم سنتهای معاصر معماری ايران برای نمونه معماری بين دو جنگ جهانی

 در هر حال پيام منطقه گرايانه معماری پست مدرن اگر چه اين نكته مثبت را داشت كه معماری ايران را به سبك نوعی هويت اصيل تشويق كرد ولی از طرف ديگر خطری جدی را نيز برای اين معماری به همراه آورد و آن اين بود كه معماران ديگر نيازی به رقابت حرفه ای در عرصه بين المللی احساس نمی كردند . به طور كلی معماری دو دهه اخير را می توان نوعی شيوه گری سبك شناسانه به صورت تلفيق معماری غربی با معماری تاريخی ايران دانست .

 مسابقات معماری و شهر سازی

در ايران برگذاری مسابقات معماری و شهرسازی همچون اقتباسهای ديگر جامعه ما از تمدن غرب از اوائل اين سده باب شده است . در اين تاثير اين نظر می توان دو نمونه از اعلان اين نوع مسابقات در روزنامه اطلاعات را گواه گرفت و زندگينامه مهندس وارطان را در مجله آرشيتكت را شاهد آورد كه گويا مسئولان حكومت وقت پس از برنده شدن او در برخی از مسابقات معماری او را شناخته و به كار گرفته اند برگزاری معماری و شهرسازی بيشتر در دوره پهلوی دوم و حتی يك مسابقه بين المللی – طرح كتابخانه ايران – اگرچه حكايت از قوت گرفتن ايده برگزاری اين نوع مسابقات و رواج نسبی آن در جامعه حرفه ای دارد برخلاف رويه معمول در كشورهای غربی به قانونمندی شدن اين مسابقات نيانجاميد . در سالهای پس از پيروزی انقلاب اسلامی مسابقه مجموعه فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ايران در سال 1373 نقطه عطف برگزاری يك سلسله مسابقات معماری و شهرسازی شد كه نقش موثری در ايجاد هيجان و رقابت در ميان دفاتر معماری ، معماران جوان و دانشجويان اين رشته ها كرد و زمينه اسز طرح مسائل نظری و عملی معماری در كشور شد كه در دهه نخست پس از انقلاب راكد ماند .

 ساختمانهای بلند در ايران

 نخستين ساختمان بلند تهران را كه در آن آسانسوری نيز به كار گذاشته شد آقای مهندس هوشنگ خانشقاقی در سالهای 30-1328 ساخته اند اين ساختمان ده طبقه دارد و آسانسور آنرا نير خود مهندس خانشقاقی ساخته اند در سالهای 41- 1339 در محل تقاطع خيابان فردوسی و جمهوری ساختمان تجاری 16 طبقه ای به نام ساختمان پلاسكو متعلق به القانيان ساخته شد كه گفته می شود طراحان آن اسرائيلی بوده اند اين اولين ساختمان بلند با اسكلت فلزی در ايران بود و اسكلت فلزی آن هم از بيرون نمايان بود .

دوسال بعد ساختمان تجاری 13 طبقه آلو مينيوم نيز با اسكلت فلزی در خيابان جمهوری با سرمايه القانيان ساخته شد كه دارای دو دستگاه آسانسور نيز بود . از جمله ساختمانهای شاخص بلند در تهران در سالهای دهه 40 ساختمان بانك كار در خيابان حافظ بود كه آقای عبدالعزيز فرمانفرمائيان آنرا طراحی كرده بود . نخستين مجموعه بلند مرتبه مسكونی در تهران مجموعه بهجت آباد بود كه در سالهای 49- 1343 بين خيابانهای حافظ و ولی عصر ساخته شد . ساخت اين مجموعه پس از تدوين و تصويب قانون تملك آپارتمانها در سال 1343 برای تشويق احداث ساختمانهای بلند مسكونی آغاز شد .

پس از تصويب ماده صد اصلاحی قانون مالياتهای مستقيم ( مصوب 1345 ) ساخت مجتمع مسكونی سامان ( شماره 1 ) در 20 طبقه در ضلع شمالی بلوار كشاورز در سال 49 آغاز گرديد اين ماده برای تشويق و ترغيب مالكان و صاحبان سرمايه به احداث ساختمانهای بلندتر از ده طبقه تنظيم شده بود شركت ساختمانی سامان ايران از سوی دولت با مديريت افراد صاحب نفوذی چون احمد علی ابتهاج و عبد المجيد اعلم تشكيل شد و هدف از تاسيس آن بيشتر ترويج ساختمانهای بلند مسكونی و آزمون عملی قانون تملك آپارتمانها بود تا مسائل انتفاعی در اين ساختمان برابر نخستين بار از عناصر پيش ساخته استفاده شد .




موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب

 

پيشينه تاريخي چهارباغ

كوروش اولين كسي بود كه:

درخت‌كاري رديفي منظم (به سان نظم نظامي) را دستور داد. به دست خود، زيباترين درخت را مدالهايي جواهر نشن بخشيد. جايزه كشاورزي داد. جشن درختكاري معمول داشت.

 

طرح چهارباغ

با توجه به مكاني كه به دستور كوروش ساخته شد و نحوه طراحي آن مي‌توان كوروش را به عنوان اولين ابداع‌كننده طرح چهارباغ در جهان پذيرفت. اعتباري كه پاسارگاد بر مبناي طرح چهارباغ پذيرفت به حدي بود كه الگوي بصري چهارباغ تا قرنها پس از وي نيز به عنوان مبناي طرح‌هاي باغ‌هاي ايراني به كار گرفته شد.

با توجه به تناسب و توازني كه كوروش كبير با ساخت چهارباغ سلطنتي پارساگاد بوجود آورد، مسير تازه‌اي در طرح باغ ما مطابق با ذوق و سليقه ايرانيان آغاز گرديد. مسيري كه با دستور وي آغاز گرديد و سالها پس از وي نيز به عنوان الگوي باغ ايرانيان مورد قبول نسل‌هاي پس از او قرار گرفت.

 عليرغم اينكه پس از كوروش، داريوش دستور ساخت بناهاي يادماني با الگوي چهارگوش جديد را داد ولي اين الگوها نيز منطبق با نظم چهارتايي باغ‌ها بوده‌اند. قطعه‌بندي‌هاي چهارتايي در باغ‌ها و طرح‌هاي مربع شكل و كلاً طرح‌هاي (چهارباغ) مدتهاست كه پس از كوروش هم زيستي با يكديگر را ادامه مي‌دهند.

با در نظر گرفتن تأكيد ايرانيان بر سازگاري طرح باغ‌هاي خويش با محيط زيست و شرايط پيرامون خويش، به غير از تأمين اهداف كاربردي از احداث باغ‌هاي سلطنتي در همان انديشه نمايش قدرت و شكوه و عظمت خويش از طريق باغ‌هاي سلطنتي بوده‌اند.
براي كساني كه قوه ادارك رموز و مسائل را از طريق مشاهدة يادمان‌هاي باشكوه داشته باشند، باغ سلطنتي دروني كوروش، يك مجموعة كامل از طيف وسيعي از پيامهاي سياسي و به نمايش گذاشتن قدرت حاكمه مي‌باشد. خصوصيات و مشخصه‌هاي به جاي مانده از بناي پاسارگاد گوياي ايده‌ها و نظريات كوروش كبير است.

در مقابل شهرت بابليان براي ساخت باغ‌هاي معلق بابل كه در حقيقت ابداع‌كننده الگوي بصري سيلندري شكلي جهت بيان قدرت خويش بودند، تمدن ايران با باغ‌هاي سلطنتي چهارگوش خود قرار دارد. شهرت اين چهار باغ‌ها تا حدي است كه غربيان كوروش كبير را (پادشاه چهارباغ) لقب مي‌دهند. پلان چهار قسمتي باغ سلطنتي كوروش چيزي فراتر از يك قطعه‌بندي ساده و جديد‌الشكل در زمين مي‌باشد. شكل قطعه‌بندي باغ در پاسارگاد در حقيقت سمبلي از قدرت و اعتبار ايرانيان و طرح چهارتايي باغ استعاره‌اي از تمدن ايراني مي‌باشد. ايرانيان تقسيم‌بندي چهارتايي را نمادي خوش‌يمن مي‌دانستند. اعتقاد داشتند كه همان‌طور كه جهان به چهار بخش تقسيم شده و چهار عنصر اصلي منشا پيرايش جهان مي‌باشد، پس باغ‌هاي هخامنشي نيز بايستي تقسيم‌بندي چهارتايي داشته باشد. با اين عمل در حقيقت باغ‌هاي سلطنتي هخامنشي نمادي از عالم يا جهان كوچك گشته است.

بوستان‌هاي وسيعي كه به دستور پادشاه پاسارگاد ساخته شدند، پاراديسوس Paradeisos داراي تعريف مشخصي از ديدگاه پادشاه بوده‌اند. در حقيقت، پرديسها از نظر كوروش كبير نماد زمينهاي حاصلخيز، دنياي نظم داده شده و جهاني يكدست فارغ از هرگونه گسستگي داخلي يا خارجي مي‌باشد.

 

تأثير الگوي بصري چهارباغ بر جهان

پلان باغ سلطنتي پاسارگاد، بر ساختار باغ‌هاي پس از خود در مقياس وسيع اثر گذاشته است. مشخصه‌هاي اساسي ابداع شده در پاسارگاد در باغ‌هاي ايراني و باغ‌هاي اسلامي پس از خود در زمينه‌هاي وسيع و با پيچيدگي‌هاي بيشتر مطرح گشته‌اند. نماد باغ‌هاي چهارتايي هخامنشيان در دورة ساسانيان كاملاً مشخص است.

ساسانيان از روي عمد بسياري از ايده‌هاي مختلف هخامنشيان را در باغ‌هاي سلطنتي اخذ كردند. آنان در ساخت باغ‌هاي خود تمايل بسياري را به ايجاد بناهاي چهارگوش و قصر باغ‌هاي محور‌دار و استفاده از عناصري چون آبراهه‌هاي بلند و يا استخر نشان دادند.

در دوره ساسانيان و حتي مدتها پس از آنان در دوره سلجوقيان با تأثيرپذيري از چهارباغ‌هاي دوره هخامنشيان گرايش بسياري به طراحي قصرها، ايوان‌ها و باغ‌ها در كنار و مجاورت و در ارتباط با يكديگر وجود داشت. امتداد و ادامه طرح‌هاي هخامنشيان در دوره ساسانيان به حدي بود كه با توجه به باغ‌هاي چهارگوش و عظيم و كشيده احداث شده در آن دوران مي‌توان ساسانيان را كامل‌كننده طرح باغ‌هاي چهارتايي از طريق پيچيده كردن آنها دانست.

در چند سال اول اسلامي، تاثير طرحهاي چهارباغ را بر باغ‌هاي اسلامي ديده مي‌شود. هوگ Hog نمونة آن را در قصر بالكاوارا (Balkawara) در سامرا (Samarra) و در قرن نهم بيان كرده است . پلان اصلي هرز فيلد Herzfeld ;I كه مبناي پلان هوگ بوده است مشخص مي‌سازد كه بدون هيچ تصادفي، الگوي بصري طراحي شده در باغ شكل دو برابر شده‌اي از چهارباغ هخامنشيان مي‌باشد.

چهارباغ هخامنشي شامل محور طولي مركزي و باغ‌هاي ممتد و منحصر به فرد چهارتايي بر باغ‌هاي دوران ساسانيان و دوره اسلامي، به حدي بوده كه حتي بر باورها و تفكرات اسلامي آن دوران نيز تأثير گذاشته است. به طوريكه سمبل (هشت بهشت) در حقيقت متأثر از دو برابر شدن تصميم‌بندي‌هاي مي‌باشد. باغ‌هاي سلطنتي كوروش يا همان پرديس‌ها مي‌باشد. در واقع فضاي چهارتايي پرديس‌ها از اواسط هزاره اول پيش از ميلاد بر باغ‌هاي خاور نزديك تأثير گذاشته، مي‌گذارد و خواهد گذاشت.

به هنگام ساخت تئوفيلوس (Theophilus ) (نهادي از تأثير چهارباغ بر تمدن غرب)، نمونه‌هاي بسياري از باغ‌هاي اسلامي كه برگرفته از چهارباغ كوروش بودند در قلمروي سرزمين‌هاي عباسي به ويژه در قصرهاي سلطنتي قسطنطنيه وجود داشت. حكومت بيزانتين نزديكي بسياري با قلمروي عثماني در آن زمان داشت. باغ‌هاي ايراني موجب بوجود آمدن باغ‌هاي محوري و متقارن در جنوب ايتاليا در اواسط قرن نهم ميلادي شدند. از سوي ديگر بررسي (حياط شيرها) در الحمراي اسپانيا، بدون بررسي تأثير پاسارگاد بر آن امكان‌پذير نخواهد بود. قصر‌الحمرا در جنوب اسپانيا بنا گرديد و در آن وجوه مشخصي از باغ‌هاي ايراني در طيف وسيع خودنمايي مي‌كند از جمله: طراحي متقارن در طرفين محور مركزي آب، حضور متناوب آبراهه‌هاي سنگي كه در بعضي موارد حوضچه‌هايي با فاصله‌هاي مشخص در مسير آن دوران از تاثير باغ‌هاي سلطنتي هخامنشي يا چهارباغ‌ها بي‌نصيب نماند.

در ابتداي راه، حركت اين مسير را در جلگه‌هاي وسيع رود كنگ در شمال هند بايستي جستجو نمود، در باغ‌هاي مشهور به پاتيلاپوترا Patilaputra . طراحان باغ‌هاي پاتيلا پوترا (سلسله مانوري‌ها) قصد داشتند با طرح‌هاي خويش عظمت و شكوه باغ‌هاي ايراني هخامنشيان را تحت تأثير و تحت‌الشعاع هنر خود قرار دهند. ولي حتي در مقام رقابت نيز باغ‌هاي هنري ساخته شده در پيش از اسلام چه از نظر طرح و چه از نظر مصالح سنگي به كار گرفته شده، در مقابل معماري و بناي باغ‌هاي ايراني حرفي براي گفتن نداشتند.

بسياري از تعاريف موجود دربارة باغ‌هاي ايراني و بسياري از برداشت‌هاي دقيق معماري و طرح باغ‌هاي هخامنشي مربوط به زمان (بابر) است. زماني كه بابر فرمانروايي مغول، كابل و سپس جنوب هند را تصرف كرد، انديشه ساخت باغ‌هايي از نوع منحصر به فرد براي استفاده از ميوه‌هاي آنها و لذت بردن، هنوز از ذهن وي بيرون نرفته بود. بابر پس از فتوحات و لشكركشي‌هاي خود، نهايت سعي خويش را در طراحي ساخت باغ‌هايي براساس سنت‌ها و شرايط اراضي منطقه نمود.

در اين راستا، بخش آسياي مركزي كه مدت‌ها بخشي از ايران محسوب مي‌شد مورد تأكيد و توجه خاص بابر در اين خصوص قرار گرفت. بابر به‌شكلي پيگير و منظم حوض‌هاي آب چهارگوش و سنگي در عين حال هر يك از اين عناصر به طور برجسته، مشخص و با شكوه در زمينه باغ جلوه‌نمايي مي‌كنند. هريك بيانگر صبر، بردباري و شكوه يك سلسله مي‌باشند.

 

- يارايي،امين،گياهانپهنبرگمقاومبهشرايطنامساعد‌،سازمانپاركهاوفضايسبزشهرتهران

-         وزيري‌،غلامعلي‌،درختكاريعملي‌،1363

-     جزوه تمدن و معماري ايران پيش از اسلام ، پژوهش و نگارش مجتبي كاويان ، مرضيه مير هاشمي ، با نظارت اساتيد آقاي دكتر مير فتاح ، خانم دكتر آذر

-          كتاب هنر و معماري ايران در دوره اسلامي ، محمد يوسف كياني ، انتشارات سمت .

 

نظرات در مورد:چهارباغ


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

مدرسه علميه كريم ايشان

 

مقدمه :

 

انسان در طول هزاران سال زندگي آثاري از خود به يادگار گذارد كه حكايت از نحوه زندگاني او دارد . اين آثار گوناگون نمايانگر بازتابهاي حيات مادي و معنوي اوست كه درمجموع تمدن جهاني را تشكيل ميدهد . بشر در رهگذر زندگاني خود تحولات بسياري را پشت سرگذاشته و به دلايل مختلف و تحت تأثير نظامهاي فكري . ‌هنري ، صنعتي ،‌اقتصادي ، نظامي ، سياسي و تغييرات و دگرگوني هاي زيادي را در ادوار مختلف در زمينه هاي متفاوت فرهنگي بوجود آورده است .

 

ايران يان سرزمين پهناور باستاني را گذشته اي بسيار دور است كه حتي تاريخ هم آغاز آنرا بياد ندراد . همانگونه كه تاريخ دراز ايران پر از رويدادهاي گوناگون و وقايع متضاد است طبيعيت پر دامنه آن نيز تنوعي بسيار داشته درعين حفظ وحدت ملي ، طوايف و قبايل مختلفي را در دامن خود پرورانده كه هر يك با آداب و رسوم ، هنر و لهجه خاص خويش جلوه اي دلپذير به اين سرزمين جاويد بخشيده است .

 

انسان كه زندگاني را از صورت و شكل بسيار ابتدايي شروع كرده بود. به تدريج در پي تحولاتي ، در حدود هزاره هفتم تا نهم قبل از ميلاد وارد مرحله نويني شد كه محققان و باستان شناسان آن مرحله را دوران « استقرار» يا « سكونت در دهكده ها» ناميده اند و اين دگرگوني ها را با عنوان « انقلاب نوسنگي» به يك جهش و تكاملي تعبير كرده اند. در اين مرحله انسان موفق به ايجاد واحداث سرپناه هايي شد كه نياز او را براي سكونت در فصول مختلف سال در يك محل خاص برآورده مي ساخت .

 

بتدريج و با استفاده از مصالح ساختماني چون گل و سنگ ، اولين نمونه هاي واقعي معماري ابتدايي توسط انسان بوجود آمد

 

باتوسعه روستاها ، نيازهاي جامعه به سازمانهاي اجتماعي وتشكل به صورت ايجاد واحداث بناهاي عمومي متبلور شد.اين گونه مراكز عمومي را مي توان به عنوان قديمي ترين نوع معماري « عام المنفعه » به شمار آورد.

 

درباره شكل گيري هنر اسلامي از عناصر پيش مطالب بسيار نوشته شده ، اما به ماهيت نيرويي كه اين عناصر مختلف را در تركيبي بي نظير متشكل ساخت كمتر اشاره شده است .

 

تاريخ هنر مشابه يك علم ناگزير برمبناي شيوه تحليلي همه علوم جديد با هنر اسلامي روبرو مي شود، آنرا تجزيه و تشريح مي كندو به حوادث تاريخي تقليل مي‌دهد. هنر اسلامي همواره واحد منحصري است كه وراي زمان جاري دارد و به واسطه معناي جاودانه خود به رغم همه تحولات رواني و مادي دوران باقي مانده است .

 

 

 

مدرسه كريم ايشان :

 

 اين مدرسه در روستاي كريم ايشان بخش مراوه تپه ، شهرستان كلاله واقع شده است . ساختمان مسجد و مدرسه متعلق به دوره قاجار است و شامل يك خياط چهارگوش با 23 حجره است و ارتفاع آن 50/7 مي‌باشد .درب ورودي آلومينيومي بوده و سردر ورودي زير طاق جمله اي حك شده است .

 

« مدرسه سيد قليچ عزيزان تاريخ اين بگويم باشد وطن غريبان »

 

با محسوب كردن واژه (وطن غريبان) در حروف ابجد، تاريخ 1328 هجري قمري بدست مي‌آيد . دو گلدسته كوچك نماي سردر را آراسته است و ارتفاع گلدسته ها 50/5 است .

 

علاوه براين دو چهارگلدسته بزرگ درچهارگوشة ساختمان افراشته اند كه برزيبايي مدرسه افزوده است . چيدمان آجر گلدسته ها طرح دار است و بصورت كمربند اطراف آنرا دربرگرفته .

 

آجر چيني بالاي سردر ورودي متفاوت با بقيه بنا است . در تزئينات كاشي كاري از كاشي به رنگهاي سبز، فيروزه اي ،زرد ،كهربايي وقهوه اي ( ارغواني) استفاده شده است.

 

از ورودي اصلي به حياط مركزي مي رسيم كه اطراف آن حجره هاست به اضافه يك كتابخانه در ضلع جنوبي (امام محمد غزالي )

 

سنگ فرش كف حياط از موزائيكهاي مربع شكل بوده و در مركز حياط حوض 8 ضلعي به همراه آنها تعبيه شده كه هم محل وضو بوده وهم صفا ، مركزيت و زينت خاصي به حياط بخشيده است .

 

ديوار داخلي يكي از دو اتاق بالاي سردر گچبري به اشكال انواع ميوه ، ظروف و اسلحه تزئين شده . در دو قسمت بيرون نماي سردرها را با نقش شير و خورشيد از آجر و كاشي تزئين كرده اند . در بالاي طبقه همكف اتاق حدوداً 15 متري( اتاق اساتيد) وجود دارد.

 

دسترسي به اتاق باال از سمت راست ورودي اصلي كه با پله گرد طراحي شده امكان‌پذير است . پله ها آجري و كف آنها چوبي است . اتاق بالا از بيرون در نما داراي دو پنجره مستطيل بزرگ و سه پنجره قوس دار كوچكتر است و اين اتاق از نماي داخل حياط مشرف به ايوان كوچكي است و از اطراف به پشت بام .

 

ديواره هاي جانپناه بلند و با عرض cm40 مي‌باشد .

 

اطراف بنا فضاي باز و تقريباً سرسبزي است با تپه هاي كوچك و بزرگ پوشيده از پوشش گياهي و در مجاورت بنا مسجد كوچكي مشرف به جادة اصلي است .

 

نظرات در مورد:مدرسه علميه كريم ايشان

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 27 / 12 / 1390برچسب:مدرسه کریم ایشان,مدرسه,کریم ایشان,معماری,عمران,معماری اسلامی,, ] [ 16:38 ] [ مسعودسرلک ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

باسلام!...مدیریت سایت ازشمابه خاطرحسن انتخابتان تشکرمیکند.این سایت درنظرداردقدمی تازه دررابطه باپیشرفت پروژه های معماری وعمرانی بردارد.
امکانات وب

ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 74
بازدید هفته : 98
بازدید ماه : 93
بازدید کل : 152645
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1




در اين وبلاگ
در كل اينترنت
تماس با ما Future Google PR for memarie-modern.lxb.ir - 7.10
افزایش آمار سایت
قالب بلاگفا حافظ پارس خودرو